این روزها ساکت تر از همیشه ام
گاهی حتی یادم می رود که با خودم هم کلنجار روم
گویی سر شده و یخ زده ام
نه باران سر ذوقم می آورد و نه تغییر
انگار مسخ گردش روزگاری شده ام که عنانش حتی از دست گردانده نیز در رفته
شاید راست باشد این : ما لبخندی هستیم که به بغض آلوده شدیم....