سکاندار
قایق شکسته من ،
پاروهایت را کجا جا گذاشته ای
تا همراهم شوی
که وعده ای دارم انتهای اقیانوس آرام
با سکان دار کشتی سیاه
آنکه تنهای هایم را با خود برد
و با یک گوی سنگین و سیاه
به اعماق دریا فرستاد
شاید روزی که تنهای هایم را به او سپردم
نمی دانستم باز آن را فریاد می زنم
فقط تنهایی را ؛
+ نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 16:39 توسط محسن
|