موج نبودم و صخره هم

نه حتی شنهای خیس ساحل

تکه ای بودم از پارویی شکسته

از قایقی غرق شده

سر گردان در اقیانوس چشمان ماه

شناور ماندم و پوسیدم

در انتظار رسیدن به جزیره تنهایی

تا به گل نشسته و آرام بگیرم .

پی نوشت :

دلم تنگ میشه بیش از حد !