قاب عکس پدر
شبهایش بلند خواهد شد
سرمایش نوازشگر روزهای بی تو بودن را نهیب می زند
با خاطراتت گرما بخش شبهای سردمان بودی
سومین فصل بی تو آغاز شد
که نبودنت در هر فصل
خود حدیث مفصلی بود از دلتنگی هایمان
روزگار من بی تو سخت است
که مانند کوه تکیه گاهم بودی
روزگارمان بی تو تلخ میگذرد همچنان
اما
با شهد ناب ترین گلها هم شیرین نخواهد شد
این روزها همیشه منتظر حضور تو بودیم
اما نیستی و جایت قاب عکسی از آخرین تصویر تو نشسته
پی نوشت ۱:
این روزها بیشتر از قبل دلتنگت شدم پدر
بیشتر از قبل دلم برای خودم تنگ شده
پی نوشت ۲:
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن